Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری دانشجو»
2024-04-25@17:39:40 GMT

ویژگی‌های آماده‌سازان «دولت یار»

تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۲۷۵۵۰

ویژگی‌های آماده‌سازان «دولت یار»

«مُمَهّدین»، یکی از عنوان‌هایی است که در متون دینی برای یاران حضرت مهدی (ع) به کار رفته است. بار‌ها سخن از حرکتِ تمهیدی و زمینه‌سازی به میان آمده و از کسانی که بستر ظهور آن دولت کریمه را فراهم می‌سازند، ستایش شده است.

گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو_ ای شمع جهان افروز، بیا
وی شاهد عالم سوز، بیا‌ای مهر سپهر قلمرو غیب
شد روز ظهور و بروز، بیا [1]حرکت تمهیدی
«مُمَهّدین»، یکی از عنوان‌هایی است که در متون دینی برای یاران حضرت مهدی (ع) به کار رفته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بار‌ها سخن از حرکتِ تمهیدی و زمینه‌سازی به میان آمده و از کسانی که بستر ظهور آن دولت کریمه را فراهم می‌سازند، ستایش شده است.

پرچم‌های کوچک عدالتخواهی و حق‌گستری، باید در پیش درآمد آن حکومت حق، برافراشته شود تا به امر و اذن پروردگار عالم، نوبت آن رسد که آن «پرچم بزرگ عدالت» برافراشته شود و جهانیان در سایه آن شیرینی عدل را بچشند.

انتظار سبز امت محمدی در این سرزمین، به حکومت روشن مهدوی خواهد پیوست و آن «بقیهًْ الله» که ذخیره الهی و میراث‌دار همه پیامبران و تحقّق بخش همه وعده‌های انبیا در طول اعصار است، مسرّت منتظران را به کمال خواهد رساند و چه افتخاری بالاتر از آنکه عده‌ای در مدار و محور آن دولت نور قرار گیرند؟ مهم آن است که در چرخه «تمهید» و زمینه‌سازی برای آن «تجلّی اعظم عدل»، سهمی و نقشی داشته باشیم.

آنچه در دعا‌های خاص امام زمان (ع) برای بازگشت به دنیا و رجعت در عصر ظهور درخواست شده، گوشه‌ای از همین آرزوی تمهیدی و عشق به خدمتگزاری در راه آن جلوه نور است و کسانی به این فوز و فیض نائل می‌شوند که در زندگی‌شان، روشی تمهیدی داشته باشند.

دولت طلیعه

عمل به قرآن، داوری به حق، تن دادن به عدالت و تلاش برای قسط و داد، معیار صدق در این ادّعاست و هر کس می‌تواند خود را با این معیار محک بزند. نظام جمهوری اسلامی و خدمتگزاران مردم در این نظام و دولت، به میزان تطابق با شاخصه‌های حکومت مهدوی، می‌توانند مدّعی باشند که در طلیعه آن دولتند و «دولت طلیعه»‌اند. یاد کنیم از امام راحل (قدس سره) که بار‌ها رسالت منتظران و تکلیف مردم و مسئولان را خاطرنشان کرد و فرمود:

«ما منتظران مقدم مبارکش، مکلّف هستیم تا با تمام توان کوشش کنیم تا قانون عدل الهی را در این کشور ولیّ عصر حاکم کنیم». [2]و در پیوند این انقلاب با حکومت مقدس آن حضرت فرمود:

«انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام، به پرچمداری حضرت حجّت (ارواحنا فداه) است». [3]چگونه می‌توان به تکالیف این طلیعه بودن عمل کرد و مقتضیات آن را شناخت و انگیزه خدمت در این مسیر یافت؟
وقتی که حاکمان، حکومت را طعمه نشمارند.

وقتی که دست‌اندرکاران و مسئولان، به امانت بودن مسئولیت اجرایی و تبلیغی و فرهنگی و تقنینی و قضایی خویش، آن هم به نیابت از آن حجّت الهی توجّه داشته باشند و صاحب اصلی حکومت را ناظر خویش بدانند.

باز هم سخنی از امام امّت: «امام زمان (ع) مراقب ما هستند، مراقب روحانیّت هستند که چه می‌کنند اینها؟ امروز که اسلام به دست آن‌ها سپرده شده و تمام عذر‌ها منقطع شده است...». [4]گر چه از دید ما، «حکومت» حق خدا و پیامبران و اولیای الهی و حجج پروردگار است، ولی در عصر غیبت که «ولی فقیه» حکومت تشکیل می‌دهد، به عنوان «نایب امام زمان» است و اگر دیگران هم کاری در دست و باری بر دوش و مسئولیتی بر عهده‌دارند، از آنجا که نظام ما مبتنی بر ولایت، است با این پشتوانه، مشروعیت یافته‌اند.

راستی، اگر حضرت مهدی (عج) به نقد و ارزیابی عملکرد‌ها بپردازد، کدام پرونده است که در عمل، رضایت خاطر او را تأمین کند؟ و کدام مسئول است که بتواند به آن حضرت گزارش کار بدهد و روسفید باشد و بداند که «مقبول» افتاده است؟

تکلیف «دولت طلیعه» بسی سنگین است و خدمت صادقانه در آن نیز بسی افتخار.

شهر انتظار

اگر آن عصر آرمانی را «شهر انتظار» بنامیم، برای ورود به آن، «گذرنامه»‌ای خاص لازم است؛ مجوزی که از صبر و ثبات و قیام و اقدام و امید و تلاش نشئت می‌گیرد.

چشم به راهان سپیده ظهور، در پیشانی صبح فردا، ظهور مصلحی را می‌بینند و می‌خوانند که از تبار رسولان و پیامبران و امامان است و ادامه دهنده راه و گشاینده همان آفاق و پیگیر همان اهداف. چراغ هدایت بشر را در دست دارد و پرچم عدالت‌گستری را بر دوش و یاران صادق و مؤمن را همراه.

اگر او مسیح‌گونه می‌آید تا شفابخش درد‌ها شود و پیامبرگونه می‌آید تا خرافات و جهالت‌ها را بزداید و علی‌گونه ظهور می‌کند تا ذوالفقار عدالت برکشد و سایه خجسته قسط را بگستراند و حسین‌گونه می‌آید تا نسل ابوسفیان و رگ و ریشه یزیدیان را از بیخ برکند و شور حماسه در جهان بیفکند و منتقم خون شهیدان کربلا باشد، این خط و نشان در باور و بینش و موضع و رفتار منتظران و زمینه‌سازان هم باید باشد و گر نه تعارض میان رفتار کنونی و آن امید و نوید به آینده آرمانی، نشان عدم صداقت است.

انتظار آن موعود، محور تجمع و همدلی دلسوختگانی است که از سیطره ستم بر سرنوشت انسان‌ها به ستوه آمده‌اند و در دروازه «شهر انتظار»، چشم به افق ظهور دوخته‌اند و آماده هر گونه فداکاری در راه اهداف آن منجی‌اند.

ساکنان شهر انتظار، دل‌های سپید و روشنی دارند که زندگی‌ها آنان را نیز گرم و آفتاب گون می‌سازد.

طلیعه داران آن دولت حق، با هم مهربان و همدلند و بر ضدّ دشمنان عدالت، همدست و همراهند.

عشقشان، برپایی آن «جامعه آرمانی» است که «دولت مهدوی» نام دارد و تلاش آنان، زمینه‌ساز برپایی و شکل‌گیری آن «مدینه موعود» است و خود را وقف آن می‌سازند و همه نیرو‌های فکری، جسمی و اجتماعی خود را در این راه صرف می‌کنند تا انتظار راستین خود را اثبات کنند.

درست است که خداوند، حامی و یاور آن موعود و زمینه‌ساز آن دولت کریمه است، ولی جهاد ممهّدانه و تلاش زمینه‌ساز برای آن شرایط را هم نباید از چرخه عمل منتظران حذف کرد و از آنان «تماشاگر» ساخت.

امام صادق (ع) می‌فرمایند: «در دوران حکومت حضرت مهدی (ع)، عیسای مسیح از آسمان فرود می‌آید و پشت سر آن حضرت نماز می‌خواند. هم اوست که «دجال» را می‌کشد و خدای متعال، شرق و غرب جهان را به دست آن امام موعود می‌گشاید و حکومت او که حکومت عدالت است، تا دامنه قیامت امتداد می‌یابد».

این نوید‌ها و امید‌ها، بر سردر «دیار منتظران» نقش بسته است و در دل آنان نیز.

اگر وارد «شهر منتظران» شویم، آنجا که همه، چشم به راه آن خورشید عدالتند و خود را آماده دیدارش کرده‌اند، با کسانی رو برو می‌شویم که صبح و شامشان تلاش خالصانه و ممهّدانه است، سلحشور و با غیرتند، متّحد و یکدلند، مساجدشان آباد از عبادت و فرهنگشان متعالی است؛ فرهنگ جهاد و شهادت.

گویا سخنگویی، آنجا را چنین تصویر می‌کند:

«.. این‌جا شهر منتظران است و چشم به راهان. می‌خواهیم در احوال آنان بنگریم و لذّت ببریم، روح و روحیّه بگیریم و امید‌اندوزیم. پر شویم و گسترش یابیم و عمق پذیریم، ایمان استوار داریم و خویشتن انسانی خویش باز یابیم و بر عظمت والای انسان نماز بریم. باید حوزه منتظران مهدی موعود، پاسخگوی آنچه یاد شد، باشد و هنوز بهتر و بالاتر.». [5]راستی، ... تکلیف ما در ساختن شهر منتظران چیست؟

ویژگی ساکنان آن، کدام است؟ و آیا ما ساکن «شهر انتظار» یم؟ یا بیرون از آن؟

امام کاظم (ع) شخصیت شیعه منتظر و شهروند دیار انتظار را این‌گونه معرفی می‌کند:

«طوبی لِشیعَتنا، المتمسِّکینَ بِحُبّنا فی غیبهًْ قائمنا، الثابتینَ علی موالاتِنا وَ البرائهًِْ مِن أعداءنا، أولئک منّا و نحن مِنهم...؛ [6]خوشا به حال پیروان ما، آنان که در دوران غیبت قائم ما، به محبت و دوستی ما پایبندند و بر این پیوند و همبستگی با ما و برائت و بیزاری از دشمنانمان، استوار و ثابت‌قدمند، آنان از مایند و ما از آنانیم...».

این حفظ مواضع و ثبات قدم در باور و عقیده و حرکت در جبهه ولایت امامان، از ویژگی‌های مردم آن دوره و شیعیان خالص به شمار آمده است.

تفکر «مهدی باوری» و «مهدی گرایی»، عصر غیبت را هم به رنگ عصر حضور در می‌آورد و حضور پنهانی آن آفتاب پرده نشین، بر زندگی‌ها سایه ایمان و معنویت می‌افکند و زمینه‌ساز «دولت طلیعه» می‌شود.

کسب آمادگی

مشتاقان آن «حاضرِ عصرِ غیبت» هم می‌کوشند شایستگی‌های آن دوران را در خویش و جامعه فراهم آورند. این لیاقت در سایه پاکی و تقوا و اخلاق والا به دست می‌آید. به فرموده حضرت صادق (ع):

«مَنْ سَرَّهُ اَنْ یکونَ مِن أصحابِ القائم فَلْیَنْتَظِر وَ لیَعْمَل بِالوَرَعِ و مَحاسِنِ الأخلاق وَ هُوَ مُنتَظِرٌ؛ [7]هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم (ع) باشد، پس چشم به راه و منتظر باشد و با پرهیزکاری و اخلاق شایسته عمل کند؛ در حالی که منتظر است».

روایات معصومین (ع) می‌گوید:

وقتی آن واپسین ذخیره عرشی، آن «بقیة الله» برای نجات فرشیان و خاکیان ظهور کند و وعده حق برای موعود امّت‌ها تحقق یابد؛ آن روز، روز خوش صالحان و پاکان است و روزی سخت بر ستمگران و حریم شکنان و کافران. این، همان «فرج» و گشایشی است که برای عموم مردم گیتی و به‌ویژه برای صالحان و خوبان، مژده داده شده است.
ولی برای رقم خوردن آن روز خجسته و نورانی، اهل انتظار هم باید گام پیش گذارند و از خود، ایثار و جهاد و تلاش شبانه‌روزی نشان دهند و با ظلم و بی‌عدالتی بستیزند و حق را حاکم سازند. در یکی از سلام‌ها و صلوات‌ها به ساحت آن، ولی الله اعظم، چنین می‌گوییم:

«.. خدایا، بر آن امام غایب و حجت قائم که منتظر فرمان توست، درود فرست.

خدایا، وعده‌اش را قطعی، دوری‌اش را نزدیک و غیبتش را بر طرف گردان.

خدایا، با ظهورش محنت‌ها را برطرف ساز و رعب او را در دل دشمنان بیفکن.

خدایا، او را با لشکریانی از ملائکه تأیید کن و بر دشمنان دین خود مسلط و پیروز گردان.

خدایا، به او الهام بخش، تا ستم‌ها را از میان بردارد و کاخ‌های بیداد را ویران سازد، کوه‌ها و بیابان‌ها را در نوردد و گنج‌های نهان را استخراج کند». [8]در این فقرات از دعا، هم چشم‌انداز امیدبخش آن دوران دیده می‌شود، هم تکلیف بزرگِ مهدی باوران منتظر روشن می‌گردد.

یکی از اصحاب به امام صادق (ع) می‌گوید: مردم می‌گویند اگر مهدی (ع) قیام کند، کار‌ها همین طور و خود به خود برای او جور و مهیّا می‌شود و به اندازه یک حجامت هم خون ریخته نمی‌شود.

حضرت در پاسخ می‌فرماید:

«به خدا سوگند چنین نیست. اگر قرار بود کار‌ها به این راحتی برای کسی مهیّا شود، برای رسول خدا (ص) می‌شد، آنگاه که دندان‌هایش را شکستند و پیشانی او را خون‌آلود ساختند. نه، به خدایی که جانم در دست اوست سوگند، کار چنان خواهد بود که ما و شما از پیشانی خود عرق و خون را پاک کنیم؛ کلاّ و الذی نفسی بیده حتّی نَمْسَحَ نَحْنُ و أنتم العَرَقَ و العَلَقَ (ثمَّ مسح جبهَتهُ)». [9]وقتی شرایط عصر ظهور آنچنان است، منتظران راستین آن دولت هم از چنین تلاشی بی‌نصیب نباید باشند و این است معنای انتظار.

حضرت صادق (ع) می‌فرماید: «لِیُعِدَّنَّ أحَدُکم لِخروج القائم و لوسَهماً، فإنّ الله إذا عَلِمَ ذلک مِن نیّتِهِ رَجَوْتُ لأن یُنسیءَ فی عُمُرِهِ حتّی یُدرِکَهُ وَ یکونَ مِن أعوانه و أنصاره؛ [10]هر یک از شما برای خروج و قیام مهدی (عج) امکانات و شرایط را، هر چند یک تیر باشد، فراهم کند، خداوند هرگاه چنین نیتی را در کسی ببیند و بداند، امیدوارم که عمر او را طولانی کند تا حضرت مهدی را درک کند و از کمک‌کاران و انصار او باشد».

این آماده‌سازی (و نه آماده‌خواهی)، [11]از شرایط انتظار مثبت و منتظر واقعی است و هر مجموعه و تشکّل و گروه و فردی که داعیه انتظار دارد و مشتاق دیدار است، باید سهمی در این موضوع داشته باشد.

گرچه در روایات است که خداوند، امر فرج آن حضرت را یک شبه به سامان می‌رساند (یُصلحُ اللهُ عزّوجلّ أمره فی لیلهًٍْ واحدهًٍْ)، [12]، اما گام‌ها و اقدام‌های چشم به راهان نیز در شتاب آن «فرج موعود» موثر است و تمهید و حرکت زمینه‌سازان منتظر، تسریع در ظهور فرج است.

در رکاب دولت کریمه

خوشا آنان که در طلیعه «دولت یار»، باری بر دوش بکشند و کاری درخور آن دولت کریمه انجام دهند و عضوی از آن مجموعه نور باشند و جامعه را به سوی آرمان‌های مهدوی فراخوانند.

اگر از نشانه‌های آن دولت، «رشد عقلی و فرهنگی مردم»، «کارآمدی و توانایی یاران او» و «ارتقای سطح معیشتی» و «حاکمیت معیار‌های حق» را به شمار‌آوریم، خصال دست‌اندرکاران «دولت طلیعه» نیز روشن می‌شود. در حدیث امام علی (ع) چنین آمده است:

«مهدی (ع) از اصحاب خویش پیمان و بیعت می‌گیرد که سرقت و زنا نکنند، مُحرِمی را نکشند، حریمی را هتک نکنند، به ناحق بر خانه‌ای هجوم نبرند و کسی را مورد ضرب و شتم قرار ندهند، زر و سیم نیندوزند، گندم و جو احتکار نکنند، مال یتیم نخورند، ندانسته شهادت ندهند، راهزنی نکنند، مساجد را ویران نسازند، از آلودگی‌ها دوری کنند، امر به معروف و نهی از منکر کنند، لباس خشن بپوشند، بر خاک سر نهند و در راه خدا آن گونه که شایسته است، جهاد کنند...». [13]تأکید بر این همه ویژگی برای چیست؟

تا آنان که چشم به دروازه صبح دوخته‌اند و آمدن خورشید نهان را انتظار می‌کشند، با شناخت اوصاف یاران او و ویژگی‌های دولت مهدوی، خود را با آن شرایط وفق دهند و همین کار‌ها و برنامه‌ها را به عنوان «تمهید» و «طلیعه» برای آن دولت، انجام دهند، یا دست کم بستر اجرای آن‌ها را فراهم سازند.

باشد که از زمینه‌سازان ظهور باشیم و تلاشگران برای تحقق عصر حضور.

از: مجله فرهنگ کوثر، ش 74
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مرحوم غروی اصفهانی (کمپانی).
2. کلمات قصار (مرکز نشر آثار امام)، ص 49.
3 و 4. همان، ص 47.
5. خورشید مغرب، محمدرضا حکیمی، ص 393، (با تغییراتی‌اندک).
6. بحارالانوار، ج 51، 151.
7. همان، ج 52، ص 140.
8. مفاتیح الجنان، صلوات بر حضرت حجّت.
9. غیبت نعمانی.
10. بحارالانوار، ج 52، ص 366.
11. تعبیر استاد محمدرضا حکیمی در «خورشید مغرب».
12. منتخب الأثر، ص 300.
13. همان، ص 496.

منبع: روزنامه کیهان

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: ظهور امام زمان حضرت حجت حضرت مهدی علیه السلام زمینه ساز شهر انتظار دولت طلیعه چشم به راه حضرت مهدی آن حضرت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۲۷۵۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جمع کردن کتب ضلال، گاهی اثر عکس دارد!

به گزارش «مبلغ»، استاد ابوالقاسم علیدوست هم مقبول سنتیها و هم مورد اعتنای نواندیشان است. او نواندیشی است که پایگاه سنتی خود را نیز حفظ کرده است. همین امر موجب شده است تا نظرات نوگرایانه وی کمتر با اعتراض و مخالفت جدی روبرو شود. این استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم اما به مقتضای ورودی که سالهاست به فقه‌های معاصر داشته است، بارها با اندیشه‌های مخالف روبرو شده و مناظرات متعددی را با مخالفین فکری خود انجام داده است. همین امر او را یکی از بهترین افراد برای گفتگو پیرامون شیوه صحیح برخورد با اندیشه‌های مخالف قرار داده است.

شبکه اجتهاد نوشت: با استاد ابوالقاسم علیدوست عضو هیئت امنای پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، درباره سیره اهل بیت در برخورد با اندیشه‌های مخالف گفتگو کردیم. او در این گفتگو، ضمن تأکید بر لزوم تحمل آرای مخالف اما ممانعت از نشر کتب ضلال را مقتضای حکم عقل دانست! رئیس انجمن فقه و حقوق حوزه علمیه قم، مدتی است که صریح و بی‌پرده نظرات خود را ابراز می‌کند. او در این گفتگو نیز این رویه جدید خود را نقض نکرد.

اهل‌بیت علیهم السلام با اندیشه‌های مخالف چگونه برخورد می‌کردند؟

وقتی فرمایشات و سیره‌ معصومین را رصد می‌کنیم می‌بینیم که اگر با یک اندیشه مخالف مواجه می‌شدند که واقعاً اندیشه و در حد یک تفکر بود، اگر قابل‌ترمیم بود ترمیمش می‌کردند و اگر نیازمند تکمیل بود، تکمیل می‌نمودند. اگر نیاز به توضیح بود، توضیح می‌دادند و نهایتاً اگر جایی می‌بایست رد کنند، رد می‌کردند. ما برای همه این‌ها نمونه داریم. آنچه خیلی روشن و درخشنده است مناظراتی است که اهل‌بیت علیهم‌السلام داشتند. به عنوان نمونه، ابن‌ابی‌العوجاء یک ماتریالیست است ولی وقتی‌ با بعضی از شاگردان کم‌تحمل امام مواجه می‌شود اعتراض می‌کند و می‌گوید: ما می‌رویم پیش جعفر بن محمد و راحت صحبت می‌کنیم و حضرت گوش می‌کند و جواب می‌دهد. اصل خدا را زیر سؤال می‌بریم ولی ایشان جواب می‌دهد.

یا وقتی‌ با آن اندیشه غلط دزدی که دزدی می‌کرد و بخشی از آن را به گمان ثواب، صدقه می‌داد روبرو شدند، حضرت توضیح می‌دهد و آیه «انما یتقبل الله من المتقین» را یادآور می‌گردد. البته اگر جایی باشد که فتنه باشد و برای امام معصوم احساس فتنه شود ممکن است برخورد تندتری هم داشته باشند اما آنچه غالب، عرف و هنجار بوده، تمسک و توسل به عنصر توضیح، ترمیم، تکمیل و رد اندیشه در حد بیان اندیشه خودشان بوده است.

آیا اینکه هیچ معصومی مجازات مرتد را اجرا نکرد را می‌توان از ادله عدم جواز مجازات مرتد قلمداد کرد؟

صرف عدم اجرا، دلیل بر رد یک گزاره نیست. اگر در یک فرآیند صحیح و مجتهدانه به این برسیم که مرتد با معنایی که دارد و جریانی که پشت ارتداد بوده و قرآن اشاره می‌کند، مجازات آن اعدام است ولی معصوم این کار را انجام ندهد، نمی‌توانیم بگوییم پس این گزاره غلط است؛ اما یک‌چیز را می‌توانیم بگوییم و آن اینکه زمان و مکان بر روی مجازات مخصوصاً مجازات سنگین می‌تواند خیلی تأثیر بگذارد؛ یعنی اگر پیامبر مجازات مرتد را اجرا نکرده باشد، در زمان حضرت امیر علیه‌السلام اجرا نشده باشد و در زمان حکومت امام حسن علیه‌السلام نیز انجام نشده باشد، پس معلوم می‌شود که اجرای حد، از یک مؤلفه‌هایی متابعت می‌کند که باید آنها را در اجرای حکم در نظر بگیریم.

در زمان اهل‌بیت مثلاً در زمان امام علی علیه‌السلام، کسانی که به امام نسبت الوهیت دادند. آیا امیرالمؤمنین علیه‌السلام با آن‌ها برخوردی داشتند؟

نقل شده است که حضرت در مقابل کسانی که معتقد به خداانگاری ایشان بودند برخورد سختی کردند. بخاری نقل می‌کند که حضرت امیر علیه‌السلام آنها را سوزاندند. البته این را از منبعی نقل می‌کند که حتماً جعل بنی‌عباس است؛ چون در آنجا می‌گوید که ابن عباس به امیر علیه‌السلام گفت: اگر پیامبر بود این کار را نمی‌کرد، یعنی این‌ها می‌خواهند یک ستایشی از ابن عباس بکنند و یک منقبتی را برای حضرت امیر داشته باشند، درحالی که این چنین نیست؛ زیرا اولاً ابن عباس ادب دارد. رابطه او با امیرالمؤمنین، رابطه استاد و شاگردی است و لذا این کار را نمی‌کند. به‌هرحال ما باید زندگی حضرت امیر را در یک پکیج و دریک بسته مطالعه کنیم و مطالعه زندگی حضرت امیر علیه‌السلام در یک بسته و در یک نظام حلقوی و کنار هم، این را رد می‌کند.

با توجه به احکامی نظیر حرمت نشر کتب ضاله و مجازات مرتد در تراث فقهی اسلامی، آیا اساساً می‌توان به شیوه برخورد حاکمان جور با اهل‌بیت اعتراض کرد؟

چه ربطی دارد؟ آیا معارف اهل‌بیت، کتب ضلال بوده است و آیا آن‌ها اهل‌بیت را مرتدان از دین به‌حساب می‌آوردند؟ توجه داشته باشید. ممکن است حاکمان جور، مثل یک شیعه منصف معتقد به مثلاً عصمت یا امامت نبوده باشند اما اهل بیت را به‌عنوان‌ انسان‌های امین و انسان‌های صادق می‌دانستند. اگر یک کسی مثل منصور دوانقی پیدا می‌شود و خبیثانه امام را به شهادت می‌رساند، آن‌یک حرف دیگر است؛ اما حتی او هم نگفت امام مرتد یا منشأ افکار ضلال است.

یک نکته‌ را خیلی باید توجه کنیم و آن اینکه متأسفانه مشکل کشور ما است این است که مبارزه با اندیشه، گاهی تبدیل می‌شود به مبارزه با صاحب اندیشه؛ یعنی اگر من بخواهم کسی را نقد کنم، نمی‌آیم کتابش را نقد کنم، نمی‌آیم پایان‌نامه‌اش را نقد کنم، بلکه می‌آیم خودش را نقد می‌کنم، در حالی که این کار بسیار بد است. حالا یک کسی کتاب ضلالی دارد. بسیار خب، باید کتابش را جمع کرد. البته اگر جواب بدهد. گاهی وقت‌ها هم برعکس جواب می‌دهد؛ اما آیا باید خودش را اعدام کرد؟ به نظر می‌رسد هیچ ملازمه‌ای بین این دو وجود ندارد. بلکه باید خودش را هدایت و دلالت کرد. حالا اگر به یک جاهای خطرناکی برسد، این‌یک حرف دیگر است.

بعد از شهادت امام حسین علیه‌السلام آمدند در مجلس یزید و گفتند که ما خارجی‌ها را آوردیم. خیلی‌ها هم قبول کردند و سنگ پرت می‌کردند به نیت این‌که خارجی هستند. پس معلوم می‌شود همه مخالفین، اهل بیت را انسان‌هایی پاک و مسلمانانی راستین نمی‌دانستند.

اگر یک‌ حرفی را یک عامی در یک‌ زمان خاصی بزند، نباید این را یک جریان حساب کنیم. من حواسم به این نقض شما بود اما در جهان اسلام، مسلمین، اهل‌بیت را به‌عنوان ناشران افکار ضلال می‌شناختند نه از مرتدان از دین. حالا یک یزیدی که بویی از اسلام ندارد و خودش اجنبی است، یک‌ حرفی برای توجیه کارش زده است که بعداً هم آن نقض می‌کند و اهل بیت را احترام می‌کند، ولی نباید کار او را به عنوان جریان جامعه اسلامی قلمداد کرد. موقعیت اهل بیت در میان مسلمانان به خصوص قرون اول و دوم هجری، به قدری ممتاز بوده است که جا دارد برای آن، یک پایان نامه نگاشته شود.

آیا قول به آزادی بیان با حرمت نشر کتب ضلال سازگار است؟

این خودش یک بحث مستقلی است. من اگر در مقام پاسخ شما بربیایم اولاً شاید مخاطب ما این‌گونه فکر کند که شاید من می‌خواهم از برخی از وضع‌های موجود دفاع بکنم یا می‌خواهم بگویم که هرچه در طول تاریخ رفتار شده درست بوده است. اما قصد من ابدا چنین چیزی نیست؛ اما ببینید در یک بحث دانشگاهی و علمی، آیا ما حق برخورد و مبارزه منطقی با اندیشه و بیان مخالف را داریم یا نداریم؟ گاه کسی مثل عبدالعلی بازرگان می‌گوید ما روایاتمان تازه از قرن سوم نگاشته شده است. خب، این کار یک کتاب سوزی نرم است. می‌دانید که امروزه با کتاب سوزی خشن مواجه نیستیم. نقل است که صلاح‌الدین ایوبی در یک هفته، حمام‌های لبنان را با کتاب‌های شیعه سوزاند و آب حمام‌ها را گرم کرد، ولی الآن اگر کسی این کار را بکند همه او را ملامت می‌کنند، لذا آن شخص می‌آید و می‌گوید اصلاً کتابتی نبوده است و تازه از قرن سوم یا چهارم، ثبت روایات شروع ‌شده است.خب، این حرف، خلاف واقع، خلاف تاریخ و خلاف عقل است.

وقتی این اندیشه پخش شود، بسیاری آن را می‌شنوند اما همه آنها به دنبال جواب نمی‌آیند. این همان مشکلی است که امروز من با امثال دکتر سروش و عبدالعلی بازرگان دارم؛ چرا که مخاطبان ما، عام و خاص من وجه هستند. در اینجا اگر برای کتاب‌های این شخص منحرف، ممنوعیتی ایجاد نشود، باعث انحراف افراد بسیاری می‌شود که به هر دلیل، فرصت شنیدن پاسخ مخالف را ندارند. البته باز هم می‌گویم که منظور من از ممانعت از انتشار، دفاع از هر سانسوری که در کشورهای مختلف انجام می‌شود نیست. بله بهترش این هست که اگر کسی می‌خواهد واقعاً اظهارنظر بکند باید تعهد برای اظهارنظرش داشته باشد. من در جواب آقای سروش که گفت روایات صحیح و معتبر مثل یک انگشتری است در تلی از زباله، مطالبی را گفتم؛ اما ایشان در جمع چه کسانی این حرف‌ها را می‌زند؟ یک عده مهندس، دکتر، دانشجو، طلبه سطح ۲ و ۳، زن و مرد و … . حالا چند نفر از این‌ها می‌روند پیش یک عالم تا به آن‌ها بگوید که آقایان خانم‌ها! ما با عصر پالایش احادیث مواجه هستیم، اهل‌بیت ما احادیث را پالایش کردند و …؟ عده کمی این کار را می‌کنند و بسیاری از آنها از شنیدن پاسخ محروم می‌مانند.

آیا می‌توان احکامی مثل مجازات مرتد و حرمت نشر کتب ضاله را در زمره احکام حکومتی و غیردائمی معصومین قلمداد کنیم؟

از نظر فنی و فقهی، اگر کسی ادعا کند و از عهده اثباتش بربیاید اشکال ندارد. در این صورت، دیگر حق نداریم ناراحت و عصبانی بشویم و رگ گردنمان ورم بکند که اسلام نابود شد! مگر نگفتند مقدار دیه حکم حکومتی بوده است؟ خب، حالا یک کسی ادعا می‌کند که این احکام هم حکومتی است. اینکه اشکالی ندارد؛ اما نکته‌ای که می‌خواهم به شما بگویم این است که بحث نشر کتب ضلال، یک بحث عقلی است. چرا ما فکر می‌کنیم این را اسلام آورده است؟ این ‌یک بحث عقلی است. درواقع یعنی آسیب زدایی و از بین بردن عوامل گمراه‌کننده. مگر این حکم، اساسا اختصاص به شرع اسلام و تشیع ندارد که بحث از حکومتی یا غیرحکومتی بودن آن مطرح شود بلکه یک حکم عقلی است، لذا این بحث، از اساس، جا ندارد. البته عرض کردم اگر کسی این ادعا را کرد نباید او را تخطئه کرد و گفت تو از دین خارج شدی یا کذا یا کذا.

آیا با احکامی نظیر نجاست کفار که در دنیای فعلی هتک تلقی می‌شود، اساساً امکان مراوده و گفتگو با ادیان وجود خواهد داشت؟

اولاً به‌هرحال پرونده این مسئله قابل بازخوانی است و اگر کسی بازخوانی بکند و بر اساس اقتضائاتی به خلاف این نتیجه برسد نباید ملامتش کرد. لذا اگر ملاحظه کرده باشید من در خیلی از صحبت‌هایم اشاره می‌کنم به فقه تعامل تا تقابل. ممکن است یک گزاره‌ای متناسب با دوران تقابل باشد. این مطلب، جای بحث و گفتگو دارد.

ثانیا: ما نجاست را به معنای پلشتی، پلیدی می‌گیریم و لذا می‌گوییم فلان حیوان چه پلیدی‌ای دارد که نجس است؟ درصورتی‌که نجاست یعنی وجوب اجتناب نه وجود پلیدی در فرد نجس. لذا می‌دانید که خیلی‌ها مثل شیخ انصاری می‌گویند این احکام وضعی هیچ چیزی غیر از تکلیف نیست یا مثل مرحوم امام خمینی در تحریر می‌گوید این‌یک حکم سیاسی است به معنای فاصله گرفتن و اجتناب، نه پلیدی و پلشتی طرف. اگر این‌طور باشد شاید ما نگاهمان به این حکم عوض بشود. من به صورت کلی به شما بگویم: کاری که فقیهان ما در دوران معاصر باید انجام بدهند، قدم برداشتن در مسیر تعامل است. ما اگر توقع داشته باشیم که دیگران با ما تعامل سازنده داشته باشند و هیچ حرکتی در راستای تقابل برندارند ما هم نباید برداریم.

از یک‌ طرف ما می‌گوییم دین را باید گسترش بدهیم و می‌خواهیم با دنیا تعامل داشته باشیم؛ اما مثلاً وقتی با فلان کشور می‌خواهیم مذاکره کرده و با آن‌ها دست بدهیم، میگوییم آقا ببخشید شما نجس هستید! ما نمی‌توانیم با شما دست بدهیم. این جای سؤال دارد که چگونه تعاملی است؟

ما باید ببینیم وقتی می‌خواهیم یک حکمی را اجرا بکنیم چگونه باید اجرا کنیم. من در این کتاب ای که اخیراً مشغول هستم یک بحثی دارم به نام انعطاف در قانون و انعطاف در اجرای قانون؛ یعنی حتی ما ممکن است که یک انعطاف‌ها و ترخیصانی در اجرای قانون داشته باشیم که اگر آن‌ها را اجرا کنیم مطمئن باشیم که به مشکلی بر نخواهیم خورد. بله، بر اساس برخی از فتاوای محدودکننده و اجراهای محدودکننده‌تر، حکم طور دیگری می‌شود، ولی خب، من که مدافع آن فتاوا نیستم. من دفاع از شریعت می‌کنم، نه دفاع از هر فقهی. فقه با شریعت فرق می‌کند. فقه، نظرات بزرگان است اما شریعت، حکم الهی است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1898195

دیگر خبرها

  • شاگردان محرم آماده برای جدال با پیکان
  • آماده ارسال// حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) مدال ولایت را از امام زمان خود گرفت
  • سرعت رسیدگی به پرونده ۸ مهر انتظار از قوه‌ قضائیه است
  • حرکت به سمت بیانیه گام دوم انقلاب وظیفه اصلی فرماندار کاشان
  • ویژگی‌های حضرت حمزه(س) در بیان قرآن و روایات
  • رئیسی: آماده صدور خدمات فنی و مهندسی به سریلانکا هستیم / دانش مهندسان ایرانی امروز در جای جای قاره آسیا ظهور و بروز دارد
  • رئیسی: آماده صدور خدمات فنی و مهندسی به سریلانکا هستیم / دانش مهندسان ایرانی امروز در جای جای قاره آسیا ظهور رو بروز دارد
  • ظهور قدرت اراده ملت ایران در عملیات «وعده صادق»
  • امشب: مراسم سالگرد آیت‌الله بروجردی در مسجد اعظم قم/ 3 ویژگی مرجع فقید
  • جمع کردن کتب ضلال، گاهی اثر عکس دارد!